یادداشتی بر نمایش «آمیز فرفره»
سیاه یک نماد-نشانه چندوجهی است
نفس سیاه بازی شکستن همه قواعد دست و پاگیر میزانسن و خاصه دیوار فرضی چهارم است. سیاه بازی هم مفرح و هم تامل برانگیز است.
نویسنده: استاد داود فتحعلیبیگی
کارگردان: مجید پتکی
بازیگران: مجید پتکی، زینب شعبانی، راحله رحیمی، بهرام نوری، سید سعید نعمتی، هادی آذرنگ، شیرین محسنی
نوازندگان: روزبه اخوان، مهران بروشک
صحنهپرداز: مصطفی جعفری، عاطفه ارضی
چهرهپرداز: مرتضی غلامی، هاله علیزاده و بهاره سعیدی
نمایش روحوضی، تعزیه و پرده خوانی و نقالی هویت و شاید هم شناسنامه هنر نمایشی ملی ماست.
اگر ویل دورانت در کتاب تاریخ تیاتر جهان در ذکر هنر نمایشی ما کم لطفی کرد، دال بر بیاطلاعی و تحقیق وی از هنرنمایشی تمدن کهن ایران است.
نمایش در این فرم صرفا گرفتن خنده از مخاطب نیست. به قول معروف آنانیکه زندگیشان اندیشورزانه است کمدی و آنانیکه زندگیشان بر مبنای احساسات است تراژدی، لذا مخاطب زمانی میخندد که در ورای هر کنش کلامی و فیزیکی، عقلانیت، تدبیر و اندیشه را در مصاف با پلشتی را ببیند و بشنود.
نفس سیاه بازی شکستن همه قواعد دست و پاگیر میزانسن و خاصه دیوار فرضی چهارم است. سیاه بازی هم مفرح و هم تامل برانگیز است. بلاتردید زبان سرخ سیاه نیشتری است که میترکاند عقدههای متراکم شده در جان مخاطبان آشنا به زبان کنایه، استعاره و طنز ممزوج به کلام فاخر رمزوارگی را...
نمایش «آمیز فرفره» بیاغراق وگزافه گویی کار قابل تحسینی است. بدانجهت که بدور از شکل مبتذل و سطح پایین و عاری از جفنگ و لوس وارگی, نمایش را درخور تحسین و در کلاسی مناسب,اجرایی کردند. شوخی, شیرینکاری و ... اغراق در لحظات و موقعیتهای کمیک در راستای نمایش البته با اما و اگر جالب بود و موج ارتباط, هیجان و شادی تماشاگران را بهمراه داشت. از اقدام جالب و معقولانه مجید پتکی (کارگردان) اینکه در تمامیت اجرا به تکتک بازیگران مجال بازی داد. (حسن حامد در نمایش دوبال قیچی، مهدی شایان در ادامه مطلب، فرشید درویشی در هاملت با سالاد فصل، چنین رویهای داشتند) و این مهم حاکی از فرهنگ و نبوغ کارگردانی است. مجید پتکی میتوانست باحجم دادن در ایفای نقشش کلیه بازیگران را به حاشیه براند و یا نقشآفرینان را در قبض و تنگنای بازی قرار دهد. وی آگاهست که گیرایی و جذابیت درام برآمده از نظم و هماهنگی تک تک بازیگران در ماتریس صحنه جلوه مییابد.
آگاهیم نمایش با این سبک و سیاق مقید به میزانسن محیطی و مکانی مشخصی نیست. گاه در محیط سن, گاه در متن مخاطبان و بطور کلی هرجا که سیاه اراده کند حضور یابد دفعتا همانجا به تبع سیاه موقعیت درامی, مکانی و میزانسن, متبلور میگردد. البته ول و سرگردانی بازیگران مد نظر نیست. وانگهی تاکنون منتقدی و یا صاحبنظری در خصوص میزانسن این نوع نمایش یا تعزیه اظهار نظر نکرده است این امر بلحاظ بیارزشی و یا کم اهمیت جلوه دادن نمایشهای مذکور نیست. بلاشک هردو نمایش قانونمندند. معالوصف قاعده و نظم در عین بی نظمی جلوهگر است. کارگردان مجید پتکی مشخصا تلاش نمود تا تفاوت فرم اجرای نمایش مذکور با سایر سبکهای نمایشی لحاظ شود. ایحال سیاه میتواند با مخاطبان ارتباط کلامی و حتی تماس لمسی برقرارکند. بدیهی است که باید لحن، فرم، ژست، نحوه رفتن و ایستادن، تعامل و تناسب و توازن سیاه و سایر بازیگران از منظر زیبایی شناسی، در حد مطلوب بمنصه ظهور برسد.
دقت شود که سیاه یک نماد، نشانه چندوجهی است. پتکی میدانست که کدام بازیگر باید بازی درونگرایانه و کدام برونگرایانه ایفای نقش کنند و نقطه قوت کار زمانی مشاهده شد که بر حسب موقعیت، زینب شعبانی(خانم بزرگ) در لحظاتی برونگرایانه و در چند موقعیت فرم بازیاش را برعکس پدیدار نمود. و نیز راحله رحیمی(خانم کوچیک) و بهرام نوری(میرزا) در مرز دو شیوه بازی که جنس کار بودند بخوبی ایفای نقش نمودند. بازی شیرین محسنی (کولی) و هادی آذرنگ (فروشنده) خوب و دلپذیر جلوه نمود. مجید پتکی(سیاه) و سید سعید نعمتی(سلیمان و منصوره) بنا بر ضرورت موقعیتها و وضعیتها در رویدادها و رخدادها استیل بازیشان نزدیک به ساختار بازی تیاتریکالیسم که مناسب با جنس نمایش بود موفق شدند در آغازین حضور در صحنه با تماشاگران ارتباط برقرار کنند. درخاتمه برای تیم نمایشی آمیز فرفره ارزوی موفقیت دارم.
علیرضا روحنواز (منتقد و پیشکسوت تئاتر گیلان)