کارگردان نمایش «موکتبر» مطرح کرد
مجید کاظمزاده مژدهی: پرداختن به موضوعات اجتماعی به زبان طنز کار سختی است
مجید کاظمزاده مژدهی کارگردان نمایش «موکتبر» معتقد است پرداختن به موضوعات و مستندات اجتماعی آن هم به زبان طنز کار سختی است اما اگر قرار باشد یک حقیقت تلخ و تراژدی را به همان زبان تلخ ارائه داد، اتفاق خاصی رقم نخواهد خورد.
نگار امیری: مجید کاظمزاده مژدهی نویسنده و کارگردان تئاتر فعالیت خود را از اواخر دهه هفتاد در رشت آغاز کرد. «آواز در مه»، «ملاقات در ساعت 7»، «چهار نعل به آسمان»، «انتهای آسمان»، «همین نزدیکیها» و «ملاقات در ساعت 7» تنها بخشی از آثار این هنرمند است که در طول حضورش در سه دهه فعالیت نمایشی به عنوان نویسنده و کارگردان به اجرای آنها پرداخته است.
نمایش «موکتبر» به نویسندگی و کارگردانی این هنرمند تازهترین اثر او در ژانر کمدی درام اجتماعی است که با برداشتی از زندگی شهید ناصر پیروی اولین شهید مفاسد اقتصادی در بخش جایزه بزرگ صحنهای چهل و یکمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر میزبان علاقهمندان به تئاتر بود.
این اجرا بهانهای شد تا با او به گفتوگویی کوتاه بپردازیم که در ادامه میخوانید.
نمایش «موکتبر» پرداختی هوشمندانه از سوژهای اجتماعی است که برخلاف بسیاری از آثار ازایندست مخاطب را تا دقیقه آخر اجرا با خود همراه میکند، موضوعی که بیش از هر چیز به نمایشنامه اثر برمیگردد. دوست دارم از مؤلفههایی که برای نگارش اثر به آن توجه کردهاید، برایمان بگویید.
در حوزه نمایشنامهنویسی به این دو مسئله مهم اعتقاد دارم، مسئله اول جغرافیایی است که بهعنوان نویسنده در آن زیست میکنم. قطعاً برای نگارش یک متن باید این جغرافیا را بهخوبی بشناسم تا بتوانم آن را به بهترین شکل برای مخاطبانم به تصویر بکشم و معرفی کنم. مسئله بعدی تاریخ است. نمایشنامهنویس باید بتواند تاریخ کشورش را بهخوبی بشناسد تا برای پرداختن به وقایع مستند اجتماعی به درستی از آن بهرهبرداری کند. شناخت تاریخ و جغرافیا منجر به دیده شدن بهتر اثر، باورپذیری و ارتباط مخاطب خواهد شد. در این صورت تماشاگر احساس میکند همراه با شخصیتهای نمایشی در زیستبوم متعلق به اثر زندگی کرده است و تا انتهای کار برای پیگیری روند داستان همراه خواهده شد.
در بخش کارگردانی آثار دیگر نویسندگان نیز ما باید همیشه یک نکته را مورد توجه قرار دهیم که اگر بخواهیم به اجرای آثار نمایشنامهنویسانی چون ایبسن، شکسپیر و دیگر نویسندگان بپردازیم ولی آنها را با زیستبوم و فرهنگ خودمان تطبیق نداده باشیم، اتفاق خاصی رقم نزدهایم.
از دغدغهای که برای پرداختن به سوژهای مستند همراه با اشارههایی ظریف به وقایع اجتماعی روزمره داشتید، بگویید؟ به نظرتان این اثر تا چه حد توانسته در انتقال صادقانه و بدون اغراق مفاهیم به مخاطب موفق باشد؟
نمایش «موکتبر» بدون اغراق به بیان مستندات اجتماعی میپردازد. اغراق در صورتی شکل میگرفت که ما برای بیان حقایق مدنظرمان به سیاهنمایی میپرداختیم یا واقعیتها را تحریف میکردیم. اما تمام تلاشمان این بود تا در این اثر سیاهنمایی اتفاق نیافتد. هدفی که این نمایش دنبال میکند، اصلاح ناهنجاریهاست. «موکتبر» از دردی میگوید که میتوان درمانش کرد پیش از آنکه چارهای برای علاجش پیدا نکنیم. بحث زمینخواری که در این اثر با اشاره به شهادت شهید ناصر پیروی، رئیس اداره منابع طبیعی ماسال و اولین شهید مفاسد اقتصادی بیان میشود، یکی از بزرگترین دغدغههای من به شمار میآید. متأسفانه در سالهای اخیر در ییلاقاتی که ماشین بهسختی حرکت میکند؛ کاخهایی ساختهشده که حیرتآور است و اگر این روند ادامه پیدا کند، فکر نمیکنم ۲۰ تا ۲۵ سال آینده چیزی به نام طبیعت در نواحی شمالی ایران وجود داشته باشد.
پرداختن به یک مستند درام اجتماعی آن هم به زبان کمدی کار سختی نیست؟
چراکه نه... قطعاً بیان یک موضوع اجتماعی با چنین حساسیتی آن هم به زبان طنز کار سختی است. اما من به این اعتقاد دارم که اگر قرار باشد یک حقیقت تلخ و تراژدی را با زبانی تلخ و گزنده ارائه دهیم و برای مخاطبان روی صحنه تصویرسازی کنیم اتفاق و رویداد خاصی رقم نخورده است. به همین دلیل سعی کردم این تراژدی را در قالب کمدی به نگارش درآورده و اجرا کنم. در واقع خنده مخاطب زهرخندی است که از شنیدن و دیدن واقعیات تلخ شکل میگیرد. خنده مخاطب بیشتر به دلیل پرداخت به عمق تراژدی است که روی صحنه شاهد آن هستیم. اگر توجه کرده باشید، تماشاگر دقیقا به قسمتهایی از اثر میخندد که واقعیتهای تلخی را بیان میکند. پرداختن به موضوعات تلخ آنهم با زبانی کمدی باعث میشود تا مخاطب از دیدن اثر اذیت نشود.
در این اثر شاهد استفاده از گونههای مختلف نمایشی برای انتقال پیام هستیم، این انتخاب برچه اساسی اتفاق افتاده است؟
من مدتی است در تلاش هستم تا آثاری با استفاده از تلفیق گونههای نمایشی ایرانی اجرا کنم. این موضوع بیشتر از آن لحاظ برای من اهمیت دارد که وقتی مخاطبانی از کشورهای دیگر به تماشای آثار ایرانی مینشینند، متوجه جغرافیا و همچنین گونههای نمایشی ایرانی شوند. به همین دلیل برای پرداختن به این موضوع زمان زیادی صرف نگارش نمایشنامه کردم و «موکتبر» اولین تجربه من در زمینه اجرایی شدن این رویکرد است. من در نمایش «موکتبر» سعی کردم اثری در بستر رئالیستی و با تلفیقی از پردهخوانی، شبیهخوانی و نقالی بنویسم و کارگردانی کنم. البته تاکنون در حد آزمونوخطا به نگارش چندین نمایشنامه با این محوریت پرداختهام تا بدانم چطور میتوان از هنرهای نمایشی ایرانی آنهم در بستر واقعگرایانه و امروزی استفاده کرد.
نمایش «موکتبر» در بخشی از صحنهها تا مرز رفتن به سوی یک کمدی آزاد پیش میرود و خط سقوط آن به روشنی دیده میشود اما...
نمیدانم. شاید اگر فرد دیگری همین متن را روی صحنه ببرد، کاملاً به کمدی آزاد تبدیل شود. اما به نظر من بزرگترین عاملی که باعث حفظ ساختار کمدی متن روی صحنه شده است بازی هوشمندانه بازیگران حرفهای کار است. من در این مورد مدیون بازیگرانم هستم. محمد رسائلی بازیگر نقش اول نمایش از بهترین بازیگرانی است که اگر بخواهم پنج بازیگر خوب تئاتر کشور را نام ببرم قطعا او یکی از آنها به شمار میآید. اما متأسفانه تنها موضوعی که باعث شده است تاکنون بهخوبی شناخته نشود کار در شهرستان و مهجور بودن هنرمندان شهرستان است. شاید اگر این هنرمند در تهران بود بهعنوان یکی از ستارههای سینما و تئاتر ایران شناخته میشد.
به نظرتان جشنواره بینالمللی تئاتر فجر چگونه میتواند در دیده شدن هرچه بیشتر آثار حاضر در این رویداد هنری تأثیرگذار باشد؟
حضور در بخشهای مختلف جشنوارههای تئاتر قطعا بزرگترین عامل برای بهتر دیده شدن تلاش هنرمندان سایر نقاط کشور خواهد بود اما این اگر ستاد برگزاری با همراهی اداره کل هنرهای نمایشی شرایطی را برای اجرای این نمایشها در شهرها و استانهای دیگر فراهم کنند؛ قطعاً اتفاقات بهتری در زمینه دیده شدن آثار و تبادلات بین استانی خواهد افتاد. قطعاً زمینه این کار میتواند از طرف نهادهای دولتی فراهم شود و نیازمند پیگیری و همراهی مدیران تئاتری است. دولت میتواند آغازگر این امر باشد که آثار حاضر در چهلویکمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به استانهای دیگر بروند. البته این اجراها در صورتی میتواند بازخورد خوبی داشته باشد که بهصورت مستمر و حداقل برای زمانی حدود دو هفته اتفاق بیافتد تا هم در بخش درآمدزایی و هم بازخورد مخاطب شاهد رخدادهای بهتری باشیم. این اجراها میتواند با بخش جنبی چون برگزاری کارگاههای نمایشی برای تماشاگران و علاقهمندان این حوزه همراه باشد. ما پیش از این با اتفاقی شبیه به پیشنهادی که ذکر کردم همزمان با برگزاری جشنواره بینالمللی تئاتر فجر مواجه بودیم که در جایگاه خود برای دیده شدن آثار نمایشی مناسب بود اما کافی نبود. اجرای آثار نمایشی بعد از پایان جشنواره در استانهای مختلف میتواند از نظر اقتصادی هم برای گروهها شرایط بهتری فراهم کند.
با توجه به تحریمهای اخیر و شرایط اجتماعی که در حال سپری کردن آن است، برگزاری جشنوارهها و ادامه روند روی صحنه رفتن آثار تئاتری را چگونه ارزیابی میکنید؟
من و بازیگرانم هیچ شغل و درآمد دیگری جز تئاتر نداریم. ما تمامی امور زندگیمان تنها از راه تئاتر و فعالیت در این عرصه میگذرد. شرایط اخیر جامعه هم مثل دیگر اتفاقاتی که هنرمندان پیشازاین با آن گریبانگیر بوده اند، گذراست.
ما بهتازگی کمی از دوران تعطیلی و شرایطی که همهگیری ویروس کرونا طی دو سال گذشته به ما تحمیل کرد، فاصله گرفتهایم. در آن دوران نیز بسیاری از گروههای نمایشی کار خود را متوقف کردند اما من سه اثر نمایشی روی صحنه بردم چون نمیتوانستم از نمایش و شغلی که دارم، بگذرم.
اگر بسته به شرایط باشد که تئاتر باید برای همیشه تعطیل شود چراکه به خاطر ندارم ما دوران باثباتی در این حرفه تجربه کرده باشیم. جنگ، زلزله، تحریم و کرونا تنها بخشی از اتفاقاتی است که تاکنون در مسیر زندگی هنریمان قرار گرفته است. ما اهالی تئاتر تقریبا هیچوقت روز آرام نداشتیم به همین دلیل هم عادت کردهایم خودمان را با شرایط تطبیق بدهیم و بالاخره چارهای برای ادامه فعالیتمان پیدا کنیم. درست است آسیبهایی وجود دارد اما این روزها هم میگذرد و راه چارهای پیدا خواهیم کرد.
با توجه به اینکه نمایش «موکتبر» به معرفی انواع گونههای نمایشی ایرانی میپردازد، به نظرتان حضورش تا چه میزان میتوانست در بخش بینالملل مورد توجه قرار بگیرد؟
همانطور که قبلا هم به آن اشاره کردم، نمایش «موکتبر» قطعاً میتواند باعث آشنایی مخاطبان با هنرهای نمایشی ایرانی در قالب یک نمایش رئالیستی و بهروز باشد. به همین دلیل نیز اعتقاد دارم که این نمایش حداقل در شکل اجرایی میتواند برای مخاطبان غیرایرانی جذاب باشد اما اینکه کار در بخش جایزه بزرگ صحنهای چهلویکمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به رقابت با دیگر آثار بپردازد، نظر و صلاح ستاد اجرایی بوده است و البته ما نیز از این انتخاب راضی هستیم.
حضور هنرمندان استانهای دیگر در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر تا چه میزان میتواند در شکلگیری ارتباط بین گروههای نمایشی و تبادلات فرهنگی بین آنها مؤثر باشد؟
حضور گروههای نمایشی استانهای مختلف قطعاً باعث میشود تا هنرمندان با تماشای آثار یکدیگر با موضوعاتی چون کیفیت آثار، میزان توجه و علاقهمندی مردم استانهای مختلف به هنرهای نمایشی، نگرش هنرمندان استانهای مختلف نسبت به تئاتر و چگونگی روند تولید نمایش در سایر شهرها و استانهای سراسر کشور آشنا شویم. علاوه بر این تبادلات هنری و فرهنگی بین استانها شکل بگیرد و هنرمندان بتوانند با نمایشنامهنویسان، کارگردانان و بازیگران دیگر شهرها همکاری داشته باشند و زمینه فعالیتهای چشمگیر هنری را رقم بزنند.