نگاهی به نمایش «اهل هوا»
یک تراژدی که از اعماق آیین ها و سنت ها بازگشته

مهرشاد کیارس*:« اهل هوا کسانی هستند که دچار یکی از بادها شده اند، و بادها قوای مرموز، اثیری و جادویی را گویند که همه جا هستند و مسلط بر نوع بشر. هیچکس را یارای مقابله با آنها نیست و آدمیزاد در مقابلشان راهی جز قربانی دادن و تسلیم شدن ندارند. » ۱_
پژوهش غلامحسین ساعدی ، در ۱۳۴۵ نخستین تلاش برای ثبت و شرح یکی از کهن ترین رسوم اهالی جنوب بود، اعتقادی که میتوان ریشه های آن را تا قلب آفریقا، هند و حتی ایران و یونان باستان پیگیری کرد، اما ساعدی نه به دنبال ریشه یابی و اسطوره شناسی این پدیده، بلکه در پی ثبت جزئیات و چگونگی آن است.
معمولاً شیخی با تجربه و گروه موسیقی محلی حرفه ای که مشخصاً برای چنین مراسمی آموزش دیده اند، پارچه سفیدی روی شخص زار گرفته میاندازند و با خواندن اوراد، سوزانیدن عود و بخور و رقص و ساز محلی که هر لحظه سریعتر و پرشورتر میشود، تلاش میکنند زار را از پیکر فرد بخت برگشته فراری دهند و او را به زندگی عادی بازگردانند.
پرداختن به مراسم زار، ایده اصلی کارگردان برای نمایش اهل هوا است، نمایشی که نمایشنامه آن با اقتباسی قانونی از نمایشنامه زار به قلم مسعود احمدی و توسط خود کارگردان امیر علی سروستانی نگارش شده است.
نمایش اهل هوا، یک موزیکال آیینی است ، بدیهی است که موسیقی و فرم عناصر اصلی آن هستند، در اینجا نقش خط داستانی کمرنگ تر است ، اما همچنان داستان ، میتواند در جلب توجه تماشاگر نقش اساسی را ایفا کند، در مورد این خط داستانی در ادامه خواهم نوشت، اما در ابتدا فرم و موسیقی اثر بسیار در بر گیرنده، پر حجم و با شدت زیاد است، نوازندگان کار خود را بدون اشتباه و مسلط انجام میدهند و افکت های صوتی زنده که گاها نقش مکمل دیالوگ را دارد سرضرب و به اندازه است.اما نکته ای که در اینباره جا دارد بدان اشاره کنم حجم صداست...
ساز دمام، سازی کوبه ای سنتی است که توسط چوبی خمیده که به آن گرز نیز گفته میشود نواخته میشود، قدرت اصابت گرز به دمام میتواند صدای بسیار پرحجم و بلندی را تولید کند، چیزی که با فیزیک بلک باکس نارون به هیچ عنوان هم خوانی ندارد، حجم صدای تولید شده بخصوص در ردیفهای ابتدایی بسیار زیاد و در طول اجرا آزار دهنده میشود، قرار گرفتن در معرض صدایی با شدت بیش از ۸۵ دسیبل بسیار برای شنوایی خطرناک است حال آنکه با استفاده از گوشی همراه حجم صدای تولید شده را تا ۹۷ دسیبل اندازه گیری کردم که بسیار برای چنین فضایی بالاست، قابل درک است که تاثیر گذاری موسیقی بر روی تماشاگر هدف بزرگی است که امیر علی سروستانی به دنبال آن بوده و تا حد زیادی نیز در این کار موفق عمل کرده اما همواره در هر اجرایی بایستی به سلامتی بازیگران و عوامل اجرا توجه کرد.
نکته دیگر در خصوص نمایش فرم آن است، فرم و رقص ها با وجود تلاش زیادی که برای آن صورت گرفت، همچنان میتوانست حرفه ای تر و پر جزئیات تر باشد، خانمهای حاشیه صحنه که به مدت طولانی مشغول دوختن هستند و گاه به خدمت گرفته میشوند، میتوانستند با طراحی ریتمیک تر و بیشتر جلوه های بصری نمایش را افزایش دهند، این مورد برای سه خانم چادر عربی مرکز صحنه نیز صادق است.
اما داستان نمایش به خودی خود داستان ضعیفی نیست، یک تراژدی که از اعماق سنت ها و رسومات محلی بیرون آمده، اصیل و اورژینال است و برای تأثیرگذاری بیشتر در دام فانتزیهای غربی نمیفتد، ولی بسیار یکنواخت است، همواره در غم و ناله و سوز وگداز روایت میشود، با وجود فلش بک هایی که دریا برای نمایش ایجاد میکند، میشد برای بالانس حسی نمایشنامه دستکم یک یا دو خاطره خوش را نیز به یاد آورد، ابزار موسیقی آن نیز به راحتی در صحنه حاضر بود، چنین ترفندی به اعتقاد من میتوانست عمق بیشتری به شخصیت دریا بدهد و او را از دائم الحزن بودن کمی برهاند.ضمن اینکه نقش داستان را نیز کمی پر رنگ تر میکرد.
شیخ اجرا کننده مراسم که در ابتدا با لحنی تقریباً خشن اتمسفر سالن را به خدمت میگیرد در ادامه بیش از حد گوشه نشینی میکند و به جز چند مورد اکت پر رنگی در صحنه ندارد، او نیز مانند خانمها پتانسیل بالقوهای داشت که میشد طراحی بهتر و بیشتری را برایش در نظر گرفت.
اهل هوا از آن دسته کارهایی است که بسیار کم میتوان دید، بازیگرانش گویی خود در طول اجرا غرق در فضای نمایش شده و به معنای واقعی کلمه زار را بیرون میکشند، ساخت چنین فضا و آیین جنوبی، آن هم در شمال کشور مستلزم جسارت زیادی است که کارگردان ثابت کرد به اندازه کافی از آن برخوردار است.
از اینکه این نمایش با استقبال روبه رو شد خوشحال هستم و برای همگی عوامل آرزوی موفقیت روز افزون دارم.
اوایل اسفند ماه ۱۴۰۳
پی نوشت ها
*منتقد تئاتر
۱_ کتاب مستند اهل هوا ، غلامحسین ساعدی
نمایش دیگری نیز به نام اهل هوا قبلاً به اجرا درآمده که با این اثر متفاوت است