آدمها مثبت اندیش خلق شدند
نگاهی تاویلی به متن و اجرای نمایش «مثبت من»
نویسنده وکارگردان عبدالله بهادری
بازیگران: عبدالله بهادری، شیرین احمدیپور لنگرودی
مکان اجرا: سالن رحمدل خاتم الانبیاء رشت
تاریخ اجرا: هیجدهم آذر سال نود و شش
مولف، متنی جذاب و خوش ساخت تالیف کرد که آغاز، میانه، نقطه اوج و فرود با دیالوگهای باورپذیر و بیتکلف تمامیت متن را بسامان نمود. کاراکتر زن(شیرین احمدیپور) در تعامل با بازیگر مرد(عبدالله بهادری) توانست روحیات و درونیات متضاد نقش را بدون ادا و اطوار نمایش دهد و در مقابل بهادری نیز نقشش را باورپذیر نمایان کرد.
کلیت متن به حسب ظاهر ساده و دم دستی است و موضوع در حول و حوش روابط زناشویی و شاکله اصلی درام بچهدار شدن و متعاقبا مشکلات و معضلات بعد زایمان برای زوجین است. زن که در نمایش فاقد نام است، بعد زایمان دچار افسردگی حاد میشود. این مورد نیز از منظر علم پزشکی، یک امر عادی و گذرا است. لذا شوهر باید هوشمندانه با رفتار و گفتار ناهنجار همسرش مدارا و مماشات کند و نیز مراقب حالات غیرعادیاش باشد، چون ممکن است برای خود یا نوزاد حادثه جبرانناپذیر ببار آرد. ناهنجار و غیر، بعبارت دیگر وضع روحی همسر که بعد زایمان دچار نورز اضطراب و افسردگی خفیف میشود و چنین میپندارد که با آمدن بچه همسرش به وی آن توجه و مهر و ابراز عاطفه که قبلا داشته را ندارد.
وی در یک موقعیت روان رنجوری تصمیم به قتل کودک دارد که با آمدن همسرش و بعد بحث و بگو و مگوی موجز و تلطیف شده مانع از رخ دادن حادثه مرگبار میشود و در لحظات پایانی مرد با کلام و رفتاری پرخاشگرانه اعمال و پندار زوجه اش را بشدت محکوم میکند. در این جدال لفظی آنگاه که مرد تصمیم به خروج ازمنزل میکند این بار همسرش با خشونت کلامی و فیزیکی سیلی بصورت مرد میزند و در ربع منتهی به پایان درام شاهد گفتمان نرم و ملایم بین زوج جوان هستیم و صدای خنده کودک نیز فضای صحنه را تلطیف میکند.
متن تفاوت فردی و جنسیتی دو کاراکتر را خوب تصویر کرد. زمینه ناآرامی و بدفهمی و شکاکیت کاراکتر زن را از آغاز نمایش مورد لحاظ قرار داده بود. لذا شیرین احمدی در لحظه به لحظه ایفای نقش، وجنات و روحیات کاراکتر را در نحوه بیان و کنشهای حسی و عاطفی خوب نمایان نمود و در چند صحنه بازی مطلوب و گیرا از وی مشاهده شد، خاصه در صحنهای که تمام مضطرب و پرتنش بود و در مجادله با همسرش سیلی بصورت مرد میزند.
متن دو مورد نقطه عطف داشت که بر غنای نمایش میافزود و تماشاگر را در تعلیق و نیز غافلگیر میکرد. از نکات قابل توجه درام این که مولف در چند موقعیت عادی و طنز، اشارهی گذرا به علل سوءظن، حس بدبینی و حالات نامتعادل کاراکتر زن دارد. لذا رفتار و اعمال غیرعادی که بعد زایمان از وی ظهور و بروز میکند کاملا منطقی است. فضای درام گاه شاد، مفرح و گاه مشوش، کدر و حزنآور بود. موقعیتهای متضاد و متفاوت در توالی و روند درام جلب توجه میکرد و بازی گرم، طبیعی و صمیمانه دو بازیگر منطبق با فضای نمایش بود. البته سطح بازی(بهادری) چند پله بالاتر از شیرین احمدی نمود داشت. بیانصافی است نگویم که در چند کنش دراماتیکی حجم نقش شیرین احمدی بازی بهادری را به حاشیه میراند و اما پخش تصاویری که آغاز شکلگیری جنین را در بکراند صحنه پدیدار مینمود، چه ربط منطقی با وضع حمل کاراکتر زن نمایش داشت؟ آیا نیاز بود که کارگردان، مخاطبان را به اعماق رحم بکشاند تا شاهد فرآیند شکل گیری سلولهای حیاتی(کروموزوم) باشیم؟ چنین امری و شگردی چه کمک کاربردی به اجرا میکرد؟ اگر تصاویر ویدیوپروجکشن نبود بر فرم و یا شکل اجرای نمایش خدشه یا خللی وارد میشد؟ مخاطبین که به عینه شاهد بارداری کاراکتر بودند، چه لزومی داشت که با تصاویر موضوع آبستن بودن وی را تشدید کند؟ یا برای رفع خستگی و ایجاد تنوع و تحرک ذهنی تماشاگران چنین تدبیری لحاظ شد؟ آیا کارگردان این احتمال را نمیداد که پخش تصاویر در بکراند صحنه ذهن مخاطبان را از پیگیری فراز و فرود نمایش منحرف میکند؟ یا موضوع پخش تصاویر(آغاز تا شکلگیری کامل جنین) صرفابه جهت یادآوری برای مخاطب بود که چنین دگردیسی محیرالعقولی را سپری کرده است؟ ایحال آنچه که در اجرا دیده شد بیربط با مضمون درام نبود. چرا کاراکتر زن فاقد نام بود؟ ایا او نماد باروریاست که وجودش عامل تکثر نسل انسان است؟ آیا در متن اشارهای به این موضوع شد؟ چرا در لحظات شاد و صمیمی و رفتار عاشقانه و مهر انگیز، تصاویر جنین و نیز در مواقع تندخویی و ناهنجار و متشنج و تلخ و ناگوار، نگاه مخاطب در تاریکی صحنه معطوف به تصاویر مذکور میشد؟ آیا منظور و یا نیت کارگردان این بود که یادمان بیاید زمانی تمامی وسعت مکانی و ابعاد جسمیمان در ظرفی بسیار اندک بود؟ آیا در موقعیت جنینی انسان منهای جنسیت با خلق و خوی ذاتی و از پیش تعیین شده متولد میشود؟ آیا نقص مادر ذاتی اعم از شنگولی، منگولی، و یا عقب افتاده ذهنی، شانیت و مقام آدمی را محو و او را در ردیف سایر جاندران فاقد شکل و شمایل آدمی قرار میدهد؟ این زوج نمایش که سالم و بی نقص هستند در چند صحنه رفتار و اعمالی سگی داشتند؟ چند بار یکدیگر را در حد یک حیوان تحقیر و توهین کردند؟ آنچنان که زن تصمیم به قتل بچهاش میگیرد و مثل یک سگ هار کلام و رفتاردارد. آیا او درآغاز با اخلاق سگی ولی با نمای انسانی پا به عرصه وجود گذاشت؟ آیا هربرت اسپنسر فیلسوف و جامعه شناس که گفته بود «انسان گرگ انسان است!» سنجیده سخن گفت؟ و پیروان نظریه داروینیسم گفتند «انسان حیوان اندیشمند است!» ادعاشان صحیح است؟ و زیگموند فروید بچهی آدمیزاد را شرور تلقی میکرد، آیا نظرش علمی و محققانه بود؟ و ادیان ابراهیمی با شرط تهذیب نفس آدم را فراتر از مقام ملائکه نوید داد و در صورت غلتیدن در هوای نفس، گمراهتر از حیوان خطابش کرد..
در خاتمه بعقیده نگارنده اگر بهادری وقت بیشتری برای تالیف متن صرف میکرد، جذابیت متن بیشتر از این جلوه میکرد. مثلا پایان درام آنطور که انتطار میرفت مشاهده نشد. معالوصف بهادری آنچه که در نیت داشت خوب ارایه کرد.
علیرضا روحنواز